ارشیاخورشید سرزمین زندگیمان

سفربه روستای کندوان

مرداد ماه بود که تصمیم گرفتیم با مامان جون و دایی جواد یه سفر به کندوان داشته باشیم چون خیلی تعریفش رو شنیده بودیم خلاصه پنج شنبه بعد از بستن مغازه راه افتادیم شب رو تو خونه دایی جواد تبریز موندیم صب از اونجا راه افتادیم ساعت 10 رسیدیم بعد کلی گشتن خاله طلایه اینا هم اومدن پیشمون با اونا هم کلی گردش کردیم خلاصه خیلی خوش گذشت سفر خوبی بود بعدا ساعت 5راه افتادیم خاله اینا رفتن خونه خودشون ماهم اومدیم سراب نخود نخود هر کی رود خانه خود ارشی جونم این هم چن سطری از سفر کندوان. ...
6 شهريور 1394
1